نظریه پساتوسعه و الگوی اقتصاد مقاومتی در جمهوری اسلامی ایران؛ رویکردی مقایسه‌ای

نویسندگان

دانشگاه یاسوج

چکیده

در چند دهه اخیر، با توجه به ناکامی نظریات کلاسیک و مدرن توسعه در برآوردن نیازهای راستین بشری، ایده و مفهوم خطی توسعه در نظریات و مکاتب مسلط توسعه به چالش کشیده شده و معانی و تفاسیر جدیدی از توسعه با محوریت فرهنگ و انسان و اهمیت تقدم کارگزاری ملت بر دولت، عرضه شد که در اصطلاح به نظریات «پساتوسعه[1]» مشهور گردیده است. در ایران نیز با درک این واقعیت و سنجه­های صحیح از شرایط موجود جهانی در این عرصه، مفهوم «اقتصاد مقاومتی[2]» از سوی مقام معظم رهبری برای برون‌رفت اقتصاد ایران از معضلات کنونی مطرح گردیده است. نوشتار حاضر با بهره­گیری از رویکرد فرانظریه (متاتئوری) و روش مقایسه­ای، به دنبال احصا و شناسایی وجوه تشابه و تفارق اصول، بنیان­ها و مؤلفه­های راهبرد اقتصاد مقاومتی با نظریه و رویکرد پساتوسعه می باشد. یافته‌ها نشان می‌دهد اگرچه این دو رویکرد در برخی جهت­گیری‌ها، مانند طرد و نفی بسیاری از مؤلفه‌های الگوی مدرنیستی توسعه، مانند تک خطی بودن، نگاه تقلیل­گرایانه، تبعات ویرا­ن­کننده زیست‌محیطی و اخلاقی آنها و نیز تأکید بر توسعه بومی، محلی، مقوله فرهنگ، اخلاق توسعه و . . . سنخیت‌هایی دارند، اما از منظر شالوده­های هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، روش‌شناسی، ارزش‌شناسی و غایت‌شناسی، تفاوت­های بنیادینی با یکدیگر دارند [1] . Post-development [2] .Resistive development

کلیدواژه‌ها